به گزارش اخبار اقتصادی – ارزش بازاری (ارزش پولی) کلیه کالاها و خدمات نهایی تولید شده، درون مرزهای یک کشور طی یک دوره زمانی خاص، تولید ناخالص داخلی آن کشور نامیده میشود. به بیان دیگر تولید ناخالص داخلی یا GDP معیاری جهت نشان دادن سلامت اقتصادی یک کشور است که معمولا بهصورت سالانه محاسبه میشود. البته در برخی کشورها، مانند ایالات متحده آمریکا، دولت هر سال این برآورد را به هر دو صورت فصلی و سالانه منتشر میکند. کلیه دادههای بهدست آمده از این محاسبات، بهصورت کاملا واقعی ارائه میشوند تا طبق تغییرات، قیمت و تورم تعدیل شود.
هرچه در این محاسبات، مصارف یک کشور مانند هزینههای عمومی و خصوصی، مخارج دولتی، افزایش موجودی کالا، هزینههای ساخت و ساز، سرمایهگذاری و تراز تجاری دقیقتر درنظر گرفته شود، نرخ نهایی صحیحتر خواهد بود. در ادامه جهت بررسی تولید ناخالص داخلی و نحوه محاسبه آن با ما همراه باشید.
انواع تولید ناخالص داخلی
همانطور که ذکر شد، محاسبه تولید ناخالص داخلی یک کشور شامل همه مصارف خصوصی و عمومی است که البته از میان آنها، تراز تجاری مهمترین است. برای درک بهتر این موضوع باید گفت، زمانی را در نظر بگیرید که ارزش کل کالاها و خدماتی که تولیدکنندگان داخلی به کشورهای خارجی میفروشند، از ارزش کل کالاها و خدمات خارجی که مصرفکنندگان داخل کشور خریداری میکنند، بیشتر شود، در این حالت تولید ناخالص داخلی یک کشور دچار افزایش شده است و به دنبال آن گفته میشود که کشور مازاد تجاری دارد.
در مقابل، چنانچه وضعیت در کشوری برعکس شود؛ یعنی مقداری که مصرفکنندگان داخلی برای محصولات خارجی خرج میکنند، از مجموع آنچه تولیدکنندگان داخلی میتوانند به مصرفکنندگان خارجی بفروشند بیشتر باشد، با کسری تجاری روبهرو خواهند شد.
تولید ناخالص داخلی را به روشهای مختلفی محاسبه میکنند که طبق تجربه و اطلاعات بهدست آمده، میزان آن با استفاده از هر روش بهصورت جزئی با دیگری تفاوت دارد. در ادامه به بررسی انواع تولید ناخالص داخلی خواهیم پرداخت.
تولید ناخالص داخلی اسمی
از این روش جهت ارزیابی تولید اقتصادی استفاده میشود که در آن، قیمتهای جاری در محاسبه لحاظ میشوند. به عبارت دیگر، در تولید ناخالص اسمی، تورم و سرعت افزایش قیمتها، مدنظر است؛ چرا که این عوامل روی نرخ رشد تأثیر میگذارند. همچنین در تولید ناخالص داخلی اسمی، جهت مقایسه مالی کشورها، ارز محلی یا دلار آمریکا با نرخ مبادله بازار ارز، ارزیابی میشود. بهطور مثال از این روش برای مقایسه تولیدات فصلی در یک سال استفاده میشود. در حالی که برای مقایسه تولید ناخالص داخلی دو یا چند سال با هم، از GDP حقیقی استفاده میکنند که در ادامه به شرح آن خواهیم پرداخت.
تولید ناخالص داخلی حقیقی
یکی دیگر از انواع تولید ناخالص داخلی، نوع حقیقی آن است که در این روش با احتساب تأثیر تغییرات تورم، تعداد کالاها و خدمات تولید شده در یک سال معین، بهدست میآید و قیمتها سال به سال ثابت نگه داشته میشوند تا امکان ارزیابی روند تولید طی زمان، بدون تأثیر افزایش یا کاهش تورم وجود داشته باشد. تولید ناخالص داخلی همواره در معرض تورم قرار دارد؛ چراکه تحت تأثیر ارزش پولی کالاها و خدمات است. لازم به ذکر است که افزایش قیمتها باعث افزایش GDP یک کشور میشود؛ اما این عامل بیانگر کم یا زیاد شدن کمیت یا کیفیت کالاها و خدمات ارائه شده نیست.
نرخ رشد تولید ناخالص داخلی حقیقی با استفاده از شاخص تورمزدایی محاسبه میشود که در واقع تفاوت قیمت بین سال جاری و سال پایه را نشان میدهد. بهطور مثال، چنانچه قیمتها 5% نسبت به سال پایه افزایش یابند، شاخص تورمزدایی 1.05 است. تولید ناخالص داخلی حقیقی از تقسیم تولید ناخالص داخلی اسمی بر تعدیلکننده قیمت بهدست میآید. در اکثر محاسبات این میزان، یعنی تولید ناخالص داخلی اسمی بالاتر از تولید ناخالص داخلی حقیقی است؛ زیرا تورم در بیشتر مواقع مثبت است.
تولید ناخالص داخلی سرانه
اندازهگیری تولید ناخالص داخلی به ازای هر فرد در جمعیت یک کشور را تولید ناخالص سرانه میگویند. این عامل نشان میدهد که میزان تولید یا درآمد به ازای هر فرد در یک اقتصاد، میتواند نمایانگر میانگین بهرهوری یا استانداردهای زندگی باشد؛ اما ممکن است در ذهن برخی این سؤال مطرح شود که دلیل توجه به این امر چیست؟
جالب است بدانید که تولید ناخالص داخلی سرانه نشان میدهد هر شهروند چه مقدار مستقلا میتواند بر ارزش تولید اقتصادی تأثیر بگذارد. طبق اطلاعات بهدست آمده، میزان ثروت ملی ارزیابی میشود؛ زیرا میزان ارزش بازاری تولید ناخالص داخلی به ازای هر شخص نشانگر سطح رفاه است. اقتصاددانان از این روش جهت آگاهی و مقایسه میزان بهرهوری داخلی کشور خود با سایر کشورها استفاده میکنند. در سرانه تولید ناخالص داخلی، هر دو عامل تولید ناخالص داخلی کشور و جمعیت آن در نظر گرفته میشوند.
نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی را با سه روش اصلی میتوان بهدست آورد. نکته قابلتوجه این است که نتیجه حاصل از محاسبات، هر سه روش باید یکسان باشد. این سه، تحت نامهای روش مخارج، روش تولید (یا ارزش افزوده) و روش درآمد شناخته میشوند.
روش مخارج
در روش محاسبه تولید ناخالص داخلی با استفاده از مخارج، هزینهها و مخارج گروههای مختلفی که در اقتصاد مشارکت دارند، محاسبه میشوند. برای محاسبه تولید ناخالص داخلی ایالات متحده از عناصر زیر و طبق فرمول ارائه شده استفاده میشود:
-
C: مصرف
-
G: مخارج دولت
-
I: سرمایهگذاری
-
NX: خالص صادرات
-
GDP = C + G + I + NX
کلیه عوامل ذکر شده در تولید ناخالص داخلی کشور دخیل هستند. بهطور مثال مصرف نشاندهنده و بیانگر میزان مخارج مصرفی خصوصی یا هزینههایی که مصرفکننده انجام میدهد، است. مصرفکنندگان برای تهیه هر نوع کالا و خدماتی از جمله خرید مواد غذایی یا دریافت خدمات از پزشک، پول خرج میکنند. هزینههایی که مصرفکنندگان برای موارد مختلف پرداخت میکنند، بزرگترین بخش تولید ناخالص داخلی را تشکیل خواهد داد؛ بنابراین، سطح اعتماد مصرفکنندگان تأثیر مهمی بر رشد اقتصادی میگذارد. بهطوری که هرچه سطح اطمینان بالا باشد، این عامل نشاندهنده آن است که مصرفکنندگان مایل به هزینه کردن هستند و در مقابل سطح اطمینان پایین برعکس است.
مخارج دولت نیز بیانگر مخارج مصرفی دولت و سرمایهگذاری ناخالص است. دولت برای آمادهسازی تجهیزات، زیرساختها و پرداخت دستمزد، پول خرج میکند. چنانچه مخارج مصرفکنندگان و سرمایهگذاریهای تجاری کم شود، هزینههایی که دولت انجام میدهد، اهمیت قابلتوجهی پیدا خواهد کرد.
منظور از سرمایهگذاری، سرمایهگذاریهای داخلی خصوصی یا مخارج سرمایهای است. کلیه کسبوکارها برای سرمایهگذاری روی فعالیتهای تجاری خود پول خرج میکنند، بهطور مثال یک شرکت ماشینآلات میخرد. بخش مهمی از تولید ناخالص داخلی، سرمایهگذاری تجاری است؛ زیرا این عامل سبب افزایش ظرفیت تولید اقتصادی و سطح اشتغالزایی میشود.
در خالص صادرات، میزان کل واردات از کل صادرات کم میشود. با این توصیف، اگر کالاها و خدمات وارداتی که مصرفکنندگان داخلی برای آنها هزینه میکنند، از کالاها و خدماتی که یک کشور تولید کرده و به کشورهای دیگر صادر میکند، کم شود، میتوان سرانه تولید ناخالص داخلی یک کشور را بهدست آورد.
روش تولید
روش تولید درست برعکس روش مخارج است. در این روش بهجای محاسبه هزینههای ورودی که فعالیتهای اقتصادی را یاری میکنند، ارزش کل خروجی (تولیدی) اقتصادی برآورد میشود و هزینه کالاهای واسطهای که در طی فرآیند مصرف میشوند، از آن کم میشود.
روش درآمد
روش درآمد هم حد واسط دو روش نامبرده است که در آن، درآمد حاصل از عوامل تولید در یک اقتصاد، مانند دستمزد پرداختی به نیروی کار، سود شرکتی، هزینه اجاره و بازگشت سرمایه، به شکل بهره محاسبه میشوند. روش درآمد، از آن دسته اقلامی که بهعنوان پرداختهای انجام شده به عوامل تولید محسوب نمیشوند، فاکتور میگیرد.
تفاوت GDP با GNP و GNI
علاوهبر GDP بهعنوان رایجترین روش اندازهگیری رشد اقتصادی، روشهای دیگری نیز برای سنجش این نرخ وجود دارد؛ زیرا این روش تنها میزان فعالیت اقتصادی را در داخل مرزهای یک کشور نشان میدهد و به تولیدات داخلی غیربومیها نظارت ندارد؛ اما عامل GNP تولیدات کلی و شرکتهای بومی را حتی در خارج از کشور مدنظر دارد. همچنین درآمد ناخالص ملی GNI، معیاری دیگر جهت نشان دادن رشد اقتصادی و مجموع همه درآمدهای حاصل از شهروندان یا اتباع یک کشور است که باز هم با صرفنظر از اینکه فعالیت اقتصادی آنها در داخل یا خارج از کشور انجام میشود، محاسبه میشود.
اما چرا تولید ناخالص ملی بیشتر از روش تولید و درآمد ناخالص ملی جهت بهدست آوردن میزان رشد اقتصادی استفاده میکند؟ زیرا توجه به درآمد یک کشور بهعنوان درآمد داخلی، باتوجه به مالیاتهای غیرمستقیم تجاری و استهلاک آن محاسبه میشود. رقم خالص درآمد، با کسر تمام پرداختهای انجام شده به شرکتها و افراد خارجی و بدون آنها بهدست میآید.
در اقتصاد جهانی نیز، GNI معیاری مطلوب جهت نشان دادن سلامت کلی اقتصاد نسبت به GDP مطرح شده است. لازم به ذکر است که بیشترین بخش درآمد برخی از کشورها توسط اشخاص و شرکتهای خارجی از داخل کشور خارج میشود، به همین دلیل رقم GDP آنها بسیار بالاتر از GNI است. برای مثال، ارقام GDP و GNI لوکزامبورگ در سال 2019 با یکدیگر تفاوت بسیاری داشتند. با وجود برخی قوانین مالیاتی نه چندان سختگیرانه لوکزامبورگ، شرکتهای خارجی مستقر در آن هزینههای زیادی در سایر نقاط جهان پرداخت میکردند. در مقابل، در ایالات متحده، ارقام GDP و GNI به یکدیگر نزدیک بودند و تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند. در سه ماهه سوم سال 2021، GDP ایالات متحده معادل 25.7 تریلیون دلار و GNI آن در پایان سال 2021 23.4 تریلیون دلار بود.
نرخ رشد تولید ناخالص داخلی
نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، تغییرات سال به سال (یا فصلی) میزان تولید اقتصادی یک کشور را بیان میکند. به عبارت دیگر برای بهدست آوردن میزان رشد سال گذشته نسبت به سال کنونی، از این معادله استفاده میشود. نتیجه محاسبه که معمولا بهصورت درصد بهدست میآید، میزان سرعت رشد یک اقتصاد را بهدست میدهد تا به وسیله آن سیاستگذاران اقتصادی بتوانند بهترین تصمیمها را اتخاذ و اهداف سیاسی مثل تورم یا نرخ بیکاری را بسنجند. چنانچه طبق محاسبات بهدست آمده، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بالا باشد، این موضوع به معنی به حداکثر رسیدن ظرفیت تولید است، در نتیجه بانک مرکزی به سرعت نرخ بهره را افزایش میدهد؛ اما، اگر نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کم یا منفی باشد (رکود اقتصادی)، بانک مرکزی تصمیم به کم کردن نرخ بهره میگیرد تا با این اقدام سبب خروج از رکود اقتصادی شود.
تعدیل تولید ناخالص داخلی (GDP)
برای اینکه رقم GDP یک کشور، کارایی بیشتری داشته باشد، باید روی آن کار کرد و معادلسازیهایی انجام داد. از آنجایی که برای اقتصاددانان، رقم تولید ناخالص داخلی یک کشور بیانگر اندازه اقتصاد است، باید طبق آن در ارتباط با جزئیات و دلایل بهدست آمدن این رقم، حرفی برای گفتن داشته باشند، در حالتی که این عامل اطلاعات زیادی درباره استاندارد زندگی در آن کشور ارائه نمیدهد. بخشی از این مشکل به دلیل یکسان نبودن اندازه جمعیت و هزینههای زندگی بین کشورهای مختلف جهان است. برای مثال، طبق مقایسه GDP اسمی چین و ایرلند، اطلاعات چندانی درباره وضعیت زندگی در این دو کشور ارائه داده نشد؛ زیرا جمعیت چین تقریبا 300 برابر جمعیت ایرلند است و با این میزان اختلاف بهدست آوردن اطلاعات دقیق کاری بس دشوار است.
برای حل این مشکل، آمارشناسان ناچارند سرانه تولید ناخالص داخلی کشورها را با یکدیگر مقایسه کنند. جهت بهدست آوردن تولید ناخالص داخلی سرانه، GDP کشور را بر اندازه جمعیت تقسیم میکنند. البته این فرمول هم کاملا دقیق نیست. بهطور مثال چنانچه پس از محاسبه مشخص شود که GDP سرانه چین 2000 دلار است و GDP سرانه ایرلند 20000 دلار، این اعداد به این معنا نیستند که لزوما یک فرد ایرلندی بهطور میانگین ده برابر بهتر از یک فرد چینی است؛ زیرا در تولید ناخالص داخلی سرانه، بالا یا پایین بودن هزینههای زندگی در یک کشور محاسبه نمیشود.
در برخی مواقع نیز برابری قدرت برای حل این مسأله واحد پولی را تعیین و مقایسه میکند که با یک مقدار مشخص از این مقدار پول، چه تعداد کالا یا خدمات در کشورهای مختلف میتوان خرید. در این حالت تولید سرانه حقیقی که بر اساس قدرت خرید تنظیم شده است، یک آمار تقریبا دقیق برای اندازهگیری درآمد واقعی و رفاه عمومی است. یک فرد ایرلندی ممکن است سالانه 300 هزار دلار و یک فرد چینی سالانه 200 هزار دلار درآمد داشته باشد. از لحاظ اسمی، فرد ایرلندی در شرایط بهتری زندگی میکند؛ اما اگر هزینه یک سال مانند خوراک، پوشاک و سایر هزینهها در ایرلند سه برابر چین باشد، آن وقت درآمد واقعی فرد چینی بالاتر خواهد بود.
نحوه استفاده از دادههای تولید ناخالص داخلی
بیشتر کشورها، دادههای تولید ناخالص داخلی را هر یک یا سه ماه منتشر میکنند. در ایالات متحده، اداره تجزیه و تحلیل اقتصادی پیش گزارش GDP فصلی را چهار هفته بعد از پایان سه ماه و گزارش نهایی را سه ماه بعد از پایان آن فصل ارائه میکند. گزارشهای اداره تجزیه و تحلیل اقتصادی جامع و پرجزئیات است و میتواند برای اقتصاددانان و سرمایهگذاران بسیار مفید و سودمند باشد. تأثیر بازار GDP بهطورکلی محدود است؛ چون گزارشی از شرایط گذشته است و فاصله زمانی بسیار زیاد و قابلتوجهی بین انتشار گزارش فصلی و گزارش نهایی داده GDP وجود دارد. با این حال، اگر اعداد واقعی با آنچه انتظار میرفته بسیار متفاوت باشد، داده تولید ناخالص داخلی میتواند تأثیر قابلتوجهی بر بازار داشته باشد.
بسیاری از کسبوکارها میتوانند از این عامل بهعنوان راهنمایی برای استراتژیهای تجاری خود بهره ببرند؛ زیرا تولید ناخالص داخلی سلامت و رشد اقتصادی را نمایش میدهد. برخی نهادهای دولتی از جمله فدرال رزرو در ایالات متحده آمریکا از نرخ رشد و سایر آمارهای GDP جهت تعیین نوع سیاستهای پولی استفاده میکنند. چنانچه نرخ رشد بالا باشد، ممکن است از سیاستهایی برای کاهش سرعت و حذف تورم استفاده کنند و اگر نرخ رشد رو به پایین باشد، ممکن است سیاستهای پولی انبساطی جهت تقویت اقتصاد اجرا کنند.
تولید ناخالص داخلی حقیقی دقیقتر از دیگر موارد، سلامت اقتصاد را نشان میدهد و به همین دلیل اقتصاددانان، تحلیلگران، سرمایهگذاران و سیاستمداران بر حسب آن، به بحث و تصمیمگیری میپردازند. انتشار نتیجه محاسبات حاصل از آن، گزارشی حاوی جدیدترین دادهها که باعث ایجاد تغییراتی هر چند ناچیز و محدود، در بازار میشود، بهدست میدهد.
سرمایهگذاری و تولید ناخالص داخلی
امروزه توجه اکثر سرمایهگذاران معطوف به تولید ناخالص داخلی است؛ چرا که این عامل چارچوبی برای تصمیمگیری فراهم میکند. دادههای مربوط به موجودی و سود شرکتها که در گزارش GDP قید شدهاند، برای سرمایهگذاران سهام مهم و ضروری هستند؛ زیرا هر دو مورد نشاندهنده رشد کل در طول یک دوره هستند و دادههای مربوط به سود شرکتها، شامل سودهای قبل از مالیات، جریان نقد عملیاتی و تفکیک بخشهای اصلی اقتصاد را بهدست میدهند.
مقایسه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف میتواند علاوهبر ایفای نقش مهم در تخصیص داراییها، به تصمیمگیری دررابطهبا سرمایهگذاری خارج از کشور روی اقتصادهای با رشد سریع، کمک کند. یکی از معیارهای مهمی که سرمایهگذاران جهت درک بیشتر ارزش بازار سهام میتوانند از آن استفاده کنند، نسبت کل ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی است که بهصورت درصد بیان میشود. در این مقاله سعی بر آن بود که به بررسی عملکرد این عامل و نحوه محاسبه آن بپردازیم و اهمیت آن برای بهدست آوردن اطلاعات مفیدی پیرامون اقتصاد کشورهای مختلف را بیان کنیم تا در مواقع نیاز از این مطالب بهره بگیرید.