فریدون مشیری، شاعر معاصر ایران، سرایش عمیقی دارد در وصف نوروز و بهار. در این سرایش فریدون نگران است که مبادا احوال جامعه به گونهای پیش رود که نتواند کامی بگیرد از بهار.ای دریغ از “تو” اگر، چون گل نرقصی با نسیم/ای دریغ از “من” اگر مستم نسازد آفتاب/ای دریغ از “ما” اگر کامی نگیریم از بهار…
به گزارش عصر ایران، سال ۱۴۰۱ به پایان رسید و حالا بهار از راه رسیده است. کدام جامعه است که دوست نداشته باشد، چون گل برقصد، مست آفتاب گردد و بهار کام او را شیرین کند.
جامعه ایران در سال ۱۴۰۱؛ هم تماشاچی بود و هم کنشگر. این جامعه بر سر برخی پدیدهها هم انسجام داشت و هم پولاریزه بود.
اما هر چه بود به کام هیچ گروهی نبود، حتی آنانی که از وضعیت موجود اظهار شادمانی کردند. دولت نیز نظاره گر بود و نتوانست ناجی برخی بحرانها باشد. به عنوان مثال بحرانهای اقتصادی همچنان در آستانه نوروز همه را آزار میدهد و دولت رویکرد ملموسی برای تولید و کاهش تورم تا کنون از خود نشان نداده است.
تحریمهای مداوم از یک طرف و بی تابی دولت بنیامین نتانیاهو برای حمله به تأسیسات اتمی ایران بحران را عمیقتر جلوه میداد. این بی تابی و سایه جنگ بنظر میرسد در سال جدید نیز همراه ما خواهد بود.
تبلور این تکانههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را در این روزهای منتهی به عید نشان داده است. آن گونه که روزنامه هم میهن نوشته است ” بازار، شلوغی سالهای قبل را ندارد و مراجعان به مراکز تجاری و خرید اغلب با دست خالی باز میگردند و فشار رشد قیمتها بر بودجه خانوارها حکایت دارد. تورم چسبنده ۴۰ درصد در کنار نرخ بیکاری ۹ درصد به نرخ فلاکت نزدیک به ۵۰ درصد اشاره دارد که در یک دهه گذشته نزدیک شدن به این نرخ عجیب و نگرانکننده دانسته میشد. “
با این وضعیت کام گرفتن ما از بهار دوباره و چند باره به تعویق افتاده است و حال ما “احسن الحال” نیست؛ اما مگر راهی جز امید هست؟ باید به امید باز شدن دریچههای آرامش به استقبال سال نو رفت. نظام حکم رانی نیز میبایست بر گفتگو تمرکز کند. همین گفتگوهایی که در روزهای منتهی به سال ۱۴۰۱ با چند کشور عربی در جریان هست چقدر خوبتر میشود به نظام بین الملل کشیده شود. فرقی هم نمیکند عامل کیست؟ هدف آرامش و به ساحل رساندن این کشتی طوفان زده باشد.
سال ۱۴۰۲ سال تصمیمهای سخت خواهد بود. اگر مسئلهها حل نشود، تنگناها بیشتر شود، چالشهای اقتصادی، امنیتی با ما بماند و ناکارآمدی جولان دهد، دیگر معلوم نیست روزگار با ما چه خواهد کرد.
نگذاریم کام جامعه از این که هست تلختر شود و آرزوی داشتن یک زندگی معمول، برای بخش بزرگی از جامعه محال گردد. نوروز و رویش دوباره طبیعت را بهانهای برای تجددخواهی کنیم و تلاش شود سال ۱۴۰۲ سال خوشبختی و رهایی جامعه از گرفتاریها باشد.