روزهای بلاتکلیفی تیم ملی فوتبال ایران به پایان رسید و بعد از عصری به نسبت طولانی که هدایت این تیم به دست مربیان خارجی سپرده شده بود، امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی جدید انتخاب شد. پرافتخارترین سرمربی تاریخ لیگ برتر ایران که همچنان با پنج عنوان قهرمانی با تیمهای استقلال و سپاهان در لیگ برتر یکهتازی میکند، برای دومین بار و بعد از حدود ۱۶ سال به عنوان سرمربی روی نیمکت تیم ملی ایران مینشیند تا دومین اپیزود از عصر سرمربیگریاش در تیم ملی را سپری کند.
قلعهنویی در حالی به عنوان سرمربی جدید ایران انتخاب شده که پیش از او، فدراسیون دربهدر در پی توافق با گزینهای خارجی بود. وینچنزو مونتلا ایتالیایی، سرمربی جوان و ۴۸ ساله که سابقه هدایت تیمهای میلان و فیورنتینا را در کارنامه داشت، گزینه نخست فدراسیون فوتبال بود که نهایتا توافقی حاصل نشد.
او در شرایطی مشابه با ۱۶ سال قبل، قرار است روی نیمکت بنشیند که پیشتر، تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ نتیجه درخوری نگرفته بود و مسئولان فدراسیون فوتبال هدایت آن تیم را به دستان قلعهنویی سپردند تا او ایران را مهیای حضور در جام ملتهای آسیا کند. قلعهنویی خیلی زود دست به کار شد، ولی عمر سرمربیگریاش در تیم ملی چندان زیاد نشد. او ۱۷ بار روی نیمکت تیم ملی در بازیهای دوستانه و رسمی نشست و با وجود آنکه از لحاظ آماری کارنامه قابل قبولی داشت، بعد از شکست برابر کره جنوبی در ضربات پنالتی و حذف از مرحله یکهشتم نهایی جام ملتها از کار برکنار شد.
قلعهنویی در هیچ دیدار رسمی با تیم ملی ایران شکست نخورد (باختن در ضربات پنالتی مطابق با قوانین فیفا، مساوی لحاظ میشود) و تنها شکستش که اتفاقا شکست سنگینی هم بود، باخت ۴ بر صفر برابر مکزیک در دیداری دوستانه بود. او بعد از اخراج از تیم ملی ایران، عنوان کرد که در دادگاهی تلویزیونی حکم اخراجش صادر شده وگرنه کارنامه خوبی با تیم ملی داشته است. در این ۱۶ سال، امیر قلعهنویی همواره یکی از گزینههای هدایت تیم ملی محسوب میشد، ولی هیچگاه به طور رسمی پای میز مذاکره ننشست.
حتی در این دوره هم که به طور رسمی سرمربی شده، اسمش به همراه تعداد دیگری از سرمربیان داخلی برای نیمکت تیم ملی مطرح شد که قلعهنویی به دلیل ناراحتی از اینکه نامش در این فهرست بلندبالا گنجانده شده و گزینه اصلی نیست، انصرافش را به طور رسمی اعلام کرد. چند هفته قبل بود که فدراسیون فوتبال اعلام کرد امیر قلعهنویی، حسین فرکی، مهدی تارتار، فرهاد مجیدی، جواد نکونام، ساکت الهامی و حمید مطهری گزینههای داخلی هستند و از آنها برنامه خواسته شده است. قلعهنویی بدون اشاره به ناراحتیاش، نبودن یحیی گلمحمدی، سرمربی پرسپولیس در کنار دو مربی دیگر در این فهرست را بهانه کرد و گفت که با وجود مهیابودن برنامهاش انصراف خودش از هدایت تیم ملی ایران در این برهه را اعلام میکند. موضوعی که البته یکی، دو هفته بعد با چرخشی آشکار مواجه شد و او با وجود داشتن قرارداد با باشگاه گلگهر، پذیرفت که سرمربی تیم ملی ایران شود.
حالا قلعهنویی در حالی باید هدایت یوزها را بر عهده بگیرد که دوباره ایران جام جهانی بدی را سپری کرده است. ملیپوشان در جام جهانی قطر با کارلوس کیروش پرتغالی نتیجه بسیار بدی کسب کردند و این بار هم در فاصله چندین ماهه تا شروع جام ملتهای آسیا، دوباره هدایت تیم ملی به امیر قلعهنویی سپرده شده تا او ایران را برای قهرمانی در این تورنمنت که آخرین بار با کیروش تا نیمهنهایی پیش رفته، مهیا کند. قلعهنویی حالا کار دشواری دارد، چون ایران ۴۷ سال است در آسیا قهرمان نشده و اگر بتواند چنین طلسمی را بشکند، کار بسیار ارزشمندی را در تاریخ فوتبال ایران رقم زده است.
مخالف شماره یک اجنبیها، روی نیمکت تیم ملی
انتخاب امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی ایران چندان بدون حرف و حدیث هم نیست. فارغ از تواناییهای فنی این مربی کهنهکار، او خودش را وارد چالشی پردردسر هم کرده که مهمترین آنها، ثابتکردن مربی ایرانی به افکار عمومی است. در تمامی سالهای اخیر که هدایت ایران بر عهده مربیان خارجی بوده، خاصه دوره طولانیمدتی که کارلوس کیروش هدایت این تیم را بر عهده گرفته، قلعهنویی مخالف شماره یک آنها بوده و موافقان استفاده از مربیان خارجی را «اجنبیپرست» و «چشمآبیدوست» معرفی کرده است.
او بعد از سالها که تیم ملی ایران با سرمربی خارجی کار کرده، مأموریت دارد پروژه «ایرانیزه» کردن نیمکت تیم ملی را به سرانجام برساند. امری که ناگفته مشخص است دشوار مینماید. ماجرا از این قرار است که قلعهنویی با وجود پرافتخاربودن در تاریخ لیگ برتر ایران قریب به یک دهه است دستش به هیچ جامی نرسیده و حالا تردیدها درباره دانش فنی او به اوج رسیده است. این ناکامی طولانیمدت در حالی در کارنامه سرمربی جدید ایران حک شده که او غالبا تیمهای پرمهرهای هم در اختیار داشته، ولی نتوانسته با آنها نتیجه بگیرد.
موضوع مهمتر در این بین، پذیرش قلعهنویی توسط بازیکنان تیم ملی است که این روزها بسیاری از آنها در تیمهای خوب اروپایی بازی میکنند. سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش، کریم انصاریفرد، سامان قدوس و… همگی در زمره بازیکنانی هستند که طعم تمرینکردن در باشگاههای بزرگ و البته حضور در تورنمنتهای مهم را چشیدهاند و قاعدتا با بهروزترین تمرینات تاکتیکی و تکنیکی فوتبال دنیا آشنا شدهاند. اینکه قلعهنویی توانایی جذب این بازیکنان را با ارائه برنامههای تاکتیکی مناسب داشته باشد، امری است که نیازمند گذر زمان است، ولی برای شروع قطعا او میداند که سرنوشت مارک ویلموتس و دراگان اسکوچیچ در تیم ملی چطور با نارضایتی بازیکنان از شیوههای تمرینی و فلسفه مربیگریشان تغییر کرد.
در کنار تمام مباحثی که درباره سرمربیگری امیر قلعهنویی در تیم ملی مطرح شده، آینده او در تیم ملی ایران هم محل سؤال است. بر کسی پوشیده نیست که فدراسیون فوتبال ایران به دنبال سرمربیای بود که بتواند به صورت مشروط تا پایان جام ملتها با او همکاری کند. این موضوعی بود که از سوی سرمربیان خارجی رد و عنوان شد که سانچس برای هدایت تیم ملی ایران قرارداد ششساله و نه ششماهه خواسته است. حالا از قرار این شرط را امیر قلعهنویی پذیرفته است.
ماجرا از این قرار است که او قرار است تا پایان جام ملتها هدایت تیم ملی ایران را عهدهدار باشد و بعدا در صورت رضایت طرفین، این قرارداد ممکن است تا پایان جام جهانی تمدید شود. البته که جزئیات زیادی از قرارداد اولین مربی تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران که از مرز هزار امتیاز عبور کرده، با فدراسیون فوتبال ایران دستکم تا زمان نگارش این مطلب منتشر نشده است. شاید امروز و فردا ابعاد بیشتری از این قرارداد، از جمله اینکه داستان قلعهنویی با گلگهر یا میزان دستمزد این سرمربی که در زمره مربیان گران ایرانی محسوب میشود، روشن شود