به لحاظ تکنیکی، برای غرب، بازگشت به برجام یعنی پذیرش انقضای تحریمهای موشکی در اواخر مهرماه امسال و انقضای تحریمهای هستهای درمعنای ضرورت کمک به توسعه فعالیتهای هستهای ایران با خاتمه قطعنامه ۲۲۳۱ در سال ۲۰۲۵؛ آنچه قطعا به نفع روسیه و چین در افق همکاریهای تجاری و نظامی است. بازگرداندن توانایی وتجربه هستهای ایران به زمان امضای برجام، به لحاظ تکنیکی ناممکن است؛زیرا تحولات بسیاری، ازوقفه درنظارت آژانس تا پیداشدن ذرات اورانیوم غنی شده باخلوص «۸۳/ ۷ درصد»، ابهامات سه سایت هستهای ظاهرا اعلام نشده و… رخ داده و ایران ازبسیاری نقاط حساس عبور کرده است. ایران هم برسر دوراهی است؛ چراکه بازگشت به برجام اگرچه درشرایط فعلی به سود کشور است، ولی معنای آن عدول از تمامی شعارهای انتخاباتی است.
بنابراین باید تغییراتی، ولوصوری، شکل بگیرد تا بشود آن را به عنوان تحول استراتژیک جلوهگر ساخت! به نوعی همان«توافق موقت» غرب؛که البته پذیرفته نشده است. به علاوه و به لحاظ تکنیکی، توافق موقت-هرچه که باشد- به معنای تعیینتکلیف انقضاهای زمانی برجام نیست؛ نبود زمان، تحولات داخلی ایران، و ورود ایران وآمریکا به عرصه انتخابات هم امکان ریسک سیاسی برای توافق را ازمیان برده است. لذا غرب ازمکانیزم ماشه برای بازگشت به فصل هفت بهره خواهدگرفت. بنابراین در وضعیت جدید و نقش روسیه و چین: بازگشت غرب به برجام ناممکن خواهدبود؛ برجام به لحاظ تکنیکی و زمانی قابلیت دوام ندارد؛ امید باقیمانده در جعبه پاندورا از بین رفته است؛ و این هم که آمریکا دیپلماسی را تنها راهحل مساله هستهای میداند، چیزی جز مذاکره «مستقیم و جامع» با ایران نیست.