فردی که اکنون خاطراتش را مطالعه می کنید بهبود یافته دیروز و آموزگار آسیب دیدگان امروز است و به ما از تجربیات تلخ و شیرین خود در طول 22 سال درگیری با اعتیاد و 18 سال پاکی گفت. او مدعی شد که از اعماق تاریک ترین چاه ها به فراز روشن ترین قله های آرامش و شکرگزاری دست یافته است.
به گزارش رکنا، عباس غزنوی، بهبود یافته دیروز و آموزگار آسیب دیدگان امروز با ما به گفتگو نشست تا از تجربیات تلخ و شیرین خود در طول 23 سال درگیری با اعتیاد و 18 سال دوران پاکی و گذر از این آسیب مهلک اجتماعی بگوید. او 55 سال سن دارد و از 13 سالگی در دام اعتیاد افتاد و بیش از 22 سال درگیر مواد مخدر بود اما بالاخره بعد از گذراندن دوره های دوازده قدمی ترک اعتیاد توانست بر این معضل فائق آید و زندگی خود را وقف آموزش به افراد آسیب دیده کند.
او در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا خاطر نشان کرد: چند روز دیگر دقیقا 18 سال است که پاک هستم اما حدود 10 سال پیش با مجموعه « طلوع بی نشانها » و آقای اکبر رجبی مدیر این مجموعه آشنا شدم او به من پیشنهاد داد تا جلسه نیکوتینی ها را برای افراد آسیب دیده که سیگار می کشند، برگزار کنم و من هم با کمال میل پذیرفتم.
مربی کلاس های انگیزشی افراد آسیب دیده بیان کرد: بعد از اینکه مطلع شدم این جمعیت اقدامات ارزشمندی از جمع آوری کارتن خواب ها تا برگزاری دوره برای آنها و تهیه امکانات اولیه دارد، به سرعت به این مجموعه پیوستم و چون خود من زمانی دچار این مشکلات بودم می توانستم بهتر فضای روانی و انگیزشی حاکم بر این افراد را حس کنم و به آنها کمک کنم.
غزنوی تاکید کرد: به نظر من مشکل اصلی در جامعه ما فقر آگاهی است و همین یک تله بزرگ برای گرفتاری افراد در دامن اعتیاد است زیرا عمده افراد تصور می کنند احساس رضایت و آرامش در زندگی باید حتما توسط یک عامل بیرونی اتفاق بیافتد و این اولین قدم در مسیر اشتباه است.
وی از تجربیات خود در زمان اعتیاد به ما گفت و افزود: من 5 سال بعد از درگیری با اعتیاد به مدت 18 سال سعی کردم تا مواد مخدر را ترک کنم و در تمام سالها حس می کردم که در اعماق تاریک ترین چاه ها و چاله ها زندگی می کنم. حتی 10 سال آخر اعتیاد را در زیر زمین خانه بودم و این بدترین دوران زندگی من بود زیرا هر روز در حال تزریق و مصرف مواد و حتی مصرف ده ها قرص به صورت روزانه در زیرزمین خانه مان بودم در حالیکه خانواده من از جمله مادر و خواهرم در خانه در حال گریه بودند.
مربی کلاس های انگیزشی افراد آسیب دیده ادامه داد: من در این 10 سال از زیرزمین خانه بیرون نیامدم و به جایی رسیده بودم که خودم از خودم متنفر بودم در حالیکه همیشه دوست داشتم یک آدم با شخصیتی باشم اما احساس من این بود که درون عمیق ترین چاه ها و در داخل گل و لای دست و پا میزنم تا اینکه با یک مجموعه سم زدایی آشا شدم که در طی برنامه های دوازده قدمی توانستم از دام این سیاهچاله خانمان سوز راحت شوم.
زن کارتن خوابی که دندانپزشک شد
غزنوی اضافه کرد: بعد از ترک اعتیاد من یک سال با وانت باری کار کردم و چند سالی هم در مغازه یکی از دوستان کار می کردم اما با توجه به اینکه علاقه شدیدی به مطالعه در حوزه روانشناسی و آسیب های اجتماعی داشتم از حدود 10 سال پیش کار آموزش را آغاز کردم و الان تمامی آموزش هایی که در مرکز طلوع و برنامه های 12 قدمی دارم به صورت کاملا رایگان است اما جلساتی را به صورت انگیزشی برای افراد عادی که درگیری با اعتیاد ندارد اما شاید درگیر مشکلات دیگر روحی و روانی باشند را با دریافت هزینه انجام می دهم.
وی گفت: من 4 سال بعد از پاکی ازدواج کردم و اکنون صاحب دو فرزند هستم و در این راه همسرم یکی از بزرگترین افرادی بود که همیشه پشتیبان من بود و به من انگیزه می داد. من ازدواج و برخورداری از یک زندگی امن و آرام را یک معجزه ای از جانب خدا می دانم زیرا من این را از خدا خواستم و در این مسیر حرکت کردم تا این معجزه برای من رخ داد.
او یادآور شد: من به افراد بسیاری در این 10 سال گذشته برخوردم و زندگی تک تک آنها در نوع خود می تواند یک تجربه منحصر به فرد و ارزشمند باشد.
غزنوی به موردی اشاره کرد که در آن یک خانم کارتن خواب برای تامین هزینه مواد به دنیای فساد کشیده شده بود و اکنون به شکل معجزه آسایی از دام این معضلات رهایی پیدا کرده و بعد از تحصیل در رشته دندانپزشکی اکنون از یک زندگی و کار شرافتمندانه ای برخوردار است و این را به صورت حقیقی یک معجزه می داند که همزمان با خواست و اراده طرف مقابل و خداوند رخ داده است.
وی تصریح کرد: عزت و اعتبار زمانی به زندگی من برگشت که من نسبت به مساله ای که با آن درگیر بودم آگاهی پیدا کردم در حالیکه چند سال پیش از آن کت و کتانی خودم را برای گرفتن چند گرم مواد مخدر فروخته بودم اما اکنون فرزندانم و همسر به من افتخار می کنند و این بزرگترین نعمت زندگی من است.
او گفت: من زندگی خودم را وقف افرادی کرده ام که در دام اعتیاد گرفتار شده اند و این نوعی شکرگذاری در برابر معجزه ای است که خداوند در زندگی من رقم زده است.