بخشی از نامه احمد توکلی خطاب به روسای قوا، اعضای شورای عالی تولید، به هیئت رئیسه کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه در مجلس نمایندگان مردم مجلس خواندن:
احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در نامه خود نوشت: در ماه های اخیر اینجانب (احمد توکلی) عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس هیات مدیره سازمان نظارت بر شفافیت و عدالت بودم. ، دو نامه سرگشاده نوشته است. در اولی، رهبران قوا عموم مردم بودند. و در دومی علاوه بر آنها مطالب مهمی خطاب به شما شد. این نامهها به مصوبه تولید داراییهای دولتی (که از این پس قطعنامه نامیده میشود) میپردازد که به موجب آن آسیبها و مخاطرات زیادی متوجه جمهوری اسلامی میشود. نقض گسترده حقوق ملت و حقوق نمایندگان، حقوقی که خود نمایندگان حق ندارند از آن چشم پوشی کنند. شريف ترين حق فقه اسلامي و تمام نظام هاي حقوقي امروز دنيا، يعني حق دعوي را زير پا بگذاريد. سلب حق نظارت و منع مردم از حق و تکلیف نمایندگان نظارتی و کلیه سازمانهای نظارتی. زیر پا گذاشتن بیش از صد اصل و قاعده اصول قانون اساسی و قواعد قوانین مالی مادر و بسترسازی برای فسادهای حقوقی گسترده. متأسفانه آن دو نامه هیچ تأثیری در روند غیرقانونی و علیه سلامت نظام نداشت و در مطالب لایحه برنامه هفتم گنجانده شده اند
در نامه سوم ایشان توجه شما را به وضعیت بحرانی مسکن و ارتباط آن با این مصوبه جلب می کنم. در این چند سال تحت تاثیر سیاست های تعدیل ساختاری صندوق بین المللی پول از جمله: سیاست های پولی شکست خورده و کشنده آن; سیاست زمین و مسکن را کنار بگذارید و آن را به بازار غیررقابتی با عوامل ظالم بسپارید. و سیاست های مالی نادرست و نامتعادل به ضرر مصرف کنندگان مسکن و به نفع آنها تجار بازار زمین و مسکن ; امروز شرایط به گونه ای شده است که تقریبا اکثریت مستاجرها مستاصل و راکد شده اند و خرید خانه را برای اکثریت قریب به اتفاق جوانان و خانواده های متوسط و مستضعف تقریبا غیرممکن کرده است. اگرچه ارز نقطه شروعی است که در نامه قبلی به آن اشاره کردم، اما اهمیت آن به حدی است که نباید در حاشیه به آن پرداخته شود و به زودی ویرایش سوم این شماره حاصل مطالعات جدید منتشر خواهد شد. عموم. هدف از این نامه هشدار به نمایندگان محترم است که فرصت تاریخی را برای حل مشکل مسکن از دست ندهند و در صدد ارائه برنامه جامعی برای حل این مشکل و سایر مشکلات نیستیم. این بدان معنا نیست که ما در نامه خود پیشنهادی ارائه نمی کنیم، بلکه هدف همه پیشنهادات حفظ این فرصت و نشان دادن این است که فساد بدترین دشمن ستمدیدگان و دولت است، حتی زمانی که صحبت از جلب نظر مردم باشد. خانه های خود . .
تورم در بخش زمین و مسکن به طرز وحشتناکی فراتر از تحمل مردم بوده است.
تورم در بخش زمین و مسکن، این به طرز وحشتناکی خارج از تحمل مردم بوده است. بر اساس گزارش بانک مرکزی، بحران ارزی سال 97 تا 98 میانگین قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران را 91 درصد افزایش داد. اتفاقی مشابه در سال 1401 پس از افزایش سرسام آور قیمت ارز و افزایش متوسط قیمت هر مترمربع مسکن در تهران از 35 میلیون تومان با 88 درصد افزایش به 66 میلیون تومان رخ داد. میانگین سهم ارزش زمین در قیمت مسکن در دوره 1400-1372 تقریباً 60 درصد بوده که بیشترین سهم آن در سال 1382 با 81 درصد و کمترین آن در سال 1392 با 43 درصد بوده است.
به نظر می رسد دلیل روند نزولی این متغیر در آن ده سال، اجرای سیاست مسکن مهر و عرضه گسترده و بسیار ارزان زمین بوده است. حذف ارزش زمین از قیمت مسکن یک توصیه علمی بر اساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه علم و صنعت با راهنمایی دکتر محمد خوش چهره بوده و مبنای تصمیم رئیس جمهور احمدی نژاد در پیش نویس مسکن مهر قرار گرفت. طبیعی بود که این طرح درمانی نبود. اما می تواند درمان مسکن باشد. اگر در اجرای مشاکان مهر تصمیمات عجولانه گرفته نمی شد، موفقیت بیشتر بود.
135 سال انتظار برای خانه دار شدن / در سال 1358 تا 94 دوره انتظار 12 و 31 بود.
ارقام فوق منعکس کننده وضعیت وحشتناک مسکن است. امروز به جایی رسیدهایم که اگر فردی با حداقل دستمزد بتواند ماهیانه یکسوم حقوق خود را پسانداز کند، مدت انتظار وی برای داشتن خانه ۱۳۵ سال میشود. اشتباه نخواندید: صد و سی و پنج سال…! یعنی غیر از پولدارها امیدی به خانه دار شدن نیست. این در حالی است که دوره انتظار در سال های 1379 و 1394 به ترتیب 12 و 31 سال بوده است. در چنین شرایطی مصوبه با محور فروش زمین صورت می گیرد. ادعای این نامه این است که اگر دولت بار اجرای این مصوبه را برعهده بگیرد، در جنگ با بی خانمان ها خلع سلاح شده و ممکن است مجبور به خواندن فاتحه مسکن مردمی و خدای ناکرده فاتحه خود شود. همان زمان!
این بدان معنا نیست که راه حلی وجود ندارد. مسیر تحقق وظیفه دولت در تامین مسکن با بسته سیاستی سازگار همچنان باز است. البته همه چیز به تغییر بینش و منش حاکمان و برخی روش های حکومت بستگی دارد. محور اصلی بسته سیاستی برای حل این مشکل، پذیرش این است که زمین یک ابزار سیاسی است، نه یک کالا. تجاری سازی زمین علاوه بر عدم تحقق اهداف قطعنامه؛ بلکه باعث گرانی زمین اعم از دولتی و خصوصی می شود. و این به معنای عمیق شدن یاس است. هزینه وحشتناک هر متر مربع ساخت و ساز و متعاقب آن افزایش قیمت. هزینه ساخت و اجاره. بالاتر از همه، هزینه بالای زمین و مشارکت بالای آن در قیمت کل خانه. دقیقاً این ممکن است قدرت دولت باشد.
جماران
منبع رکنا