به گزارش اخبار اقتصادی، پروفسور کونال سن، کارگردان مرکز جهانی مطالعات توسعه اقتصادییکی از محققان پیشرو در اقتصاد تحقیق و توسعه در جهان است. موسسه دولت های موثر و توسعه فراگیر (ESID) پیشرو در زمینه رشد اقتصادی است. او در این یادداشت، برخی از یافته‌های گروه تحقیقاتی خود را در مورد ارزش و محرک‌های رشد اقتصادی، بر اساس نزدیک به یک دهه تحقیق، تشریح می‌کند. در ادامه این یادداشت از اکو ایران را می خوانید:

ما در طول دهه‌ها در مورد اهمیت رشد اقتصادی زیاد شنیده‌ایم، اما اخیراً مردم شروع به این سؤال کرده‌اند که آیا رشد منجر به زندگی‌هایی می‌شود که مردم واقعاً برای آن ارزش قائل هستند یا خیر. برای مرکز تحقیقات دولت مؤثر و توسعه فراگیر، رشد اقتصادی به‌عنوان وسیله‌ای برای تحریک پیشرفت اجتماعی – از جمله رفاه و برابری بیشتر – به جای هدف نهایی افزایش تولید اقتصادی مهم است.

هیچ پاسخ واحدی از سوی محققان در مورد چگونگی و چرایی رشد، یا چرایی دستیابی برخی کشورها به رشد فراگیر (با منافع مشترک در میان جامعه) به جای منافع متمرکز در میان نخبگان، وجود ندارد.

دیدگاه ESID این است که رشد فراگیر به همان اندازه که به اقتصاد مربوط می شود، به سیاست نیز مربوط می شود. درک چگونگی و چرایی رونق و رکود اقتصادی در یک کشور برای درک چگونگی توسعه یک کشور و نحوه توزیع مزایای آن رشد بسیار مهم است.

البته سیاست گذاری اقتصادی مهم است، اما درک نقش سیاست نیز برای توسعه حیاتی است. درک مسیر توسعه یک کشور بدون درک مکانیسم سیاسی آن دشوار است. این یادداشت برخی از یافته ها و مواضع کلیدی ما را در مورد ارزش و محرک های رشد اقتصادی بر اساس ده سال تحقیق بیان می کند.

رشد اقتصادی ظرفیت دولت و عرضه کالاهای عمومی را افزایش می دهد. هنگامی که اقتصادها رشد می کنند، دولت ها می توانند این درآمدهای مالیاتی را جمع آوری کنند و ظرفیت و منابع لازم را برای ارائه کالاها و خدمات عمومی مورد نیاز شهروندان خود مانند مراقبت های بهداشتی، آموزش، حمایت اجتماعی و خدمات عمومی اساسی به دست آورند.

علاوه بر مزایای ارائه شده توسط دولت، رشد فراگیر باعث ایجاد منافع مادی گسترده تری می شود. رشد باعث ایجاد ثروت می شود که بخشی از آن مستقیماً به جیب کارفرمایان و کارگران می رود و رفاه آنها را بهبود می بخشد. وقتی مردم بیشتر درآمد داشته باشند و پول بیشتری خرج کنند، آنها را قادر می سازد تا خود را از فقر نجات دهند و به استانداردهای زندگی بالاتری دست یابند.

در حالی که ما معتقدیم رشد اقتصادی باید وسیله توسعه باشد نه هدف آن، اما نمی خواهیم طوری جلوه کنیم که گویی از آن حمایت نمی کنیم. اگر نگاهی جهانی داشته باشیم، خواهیم دید که اکثر کشورهایی که موفق به کاهش فقر و افزایش دسترسی به کالاهای عمومی شده اند، این پیشرفت را بر پایه رشد اقتصادی قوی بنا کرده اند.

سیاست، موتور اصلی رشد اقتصادی

ممکن است برنامه های درسی دانشگاه چیز دیگری بگوید، اما وقتی به رشد فکر می کنیم، اقتصاد و سیاست را نمی توان از هم جدا کرد. بررسی چارچوب‌های مکانیسم‌های سیاسی به ما امکان می‌دهد رشد و حکمرانی را به روشی یکپارچه تحلیل کنیم.

ماهیت مکانیسم سیاسی یک کشور تعیین می کند که چگونه رشد کند و چگونه جریان منافع حاصل از رشد را هدایت کند. آیا این مزایا به گروه‌های نخبه یا بخش‌های خاصی از جامعه سرازیر می‌شود یا به طور گسترده‌تری توزیع می‌شوند؟ آیا ذینفعان تغییر می کنند یا همان طور که جریان های سیاسی تغییر می کنند، باقی می مانند؟

بدون فکر کردن به مکانیسم سیاسی یک کشور، درک چگونگی شروع رشد و حفظ آن دشوار است. مالزی و تایلند دو نمونه خوب هستند. این دو کشور سریع‌ترین رشد اقتصادی را بین دهه‌های 1970 و 1990 داشتند تا اینکه بحران مالی آسیای شرقی آن را متوقف کرد. اگر صرفاً به لحاظ اقتصادی فکر کنیم، می توان انتظار داشت که رشد قوی پس از شوک بازگردد. این به دلیل مکانیسم سیاسی محلی، که مانع از مشارکت گروه‌های گسترده‌تری از بازیگران در فعالیت‌های لازم برای رشد می‌شد، رخ نداد.

از این مثال مشخص است که رشد می تواند اتفاق بیفتد، اما اگر مکانیسم سیاسی به گونه ای تکامل نیابد که امکان فعالیت اقتصادی بازتر و مشارکتی را فراهم کند، رشد پایدار نخواهد بود. اگر از یک اقتصاددان بپرسید که چرا رشد راکد می شود، آنها به شما خواهند گفت که این به اشتباهات در سیاست اقتصادی مربوط می شود، اما در ESID ما معتقدیم که کمبود در سیاست های اقتصادی با مکانیسم های سیاسی تشدید می شود. اقتصاد به تنهایی نمی تواند همه پاسخ ها را ارائه دهد.

483144449-58b9dfb73df78c353c4ca8

قراردادها به اندازه قوانین مهم هستند

تراکنش ها چیزهایی هستند که مردم در واقع روی آن توافق دارند (قوانین بازی)، به جای نهادهای رسمی، که می توانند نادیده گرفته شوند یا خراب شوند. اعتماد به عملیات برای سرمایه گذاران برای احساس امنیت بسیار مهم است، بدون آن پیشرفت اقتصادی کندتر و پراکنده تر خواهد بود. از نظر نقش دولت در توسعه اقتصادی، دولت‌های مؤثر دولت‌هایی هستند که به بهترین وجه قادر به ایجاد معاملات تضمین‌شده هستند: توافق‌نامه‌های تجاری که در آن هر دو طرف می‌توانند اعتماد کنند که معامله طبق توافق پیش می‌رود.

سوال مهمی که باید در نظر گرفت این است که آیا همه می توانند در مورد یک فرصت سرمایه گذاری یا یک قرارداد دولتی یا فقط موارد مرتبط با دولت مذاکره کنند. انواع مختلف توسعه نیازمند انواع مختلفی از معاملات است. شما می توانید بدون موسسات قوی به سرعت رشد کنید، به شرطی که معاملات تضمین شده و قابل اعتماد باشد.

به همان اندازه که امنیت تراکنش ها مهم است، باز بودن و فراگیر بودن تراکنش ها نیز مهم است. اینها پیشنهادهایی هستند که برای گروه گسترده ای قابل دسترسی است، بنابراین سرمایه گذاران و شرکت های زیادی می توانند در توسعه شرکت کنند. به این ترتیب، معاملات باید از بسته به باز تبدیل شود و گروه وسیع تری از سرمایه گذاران بتوانند در آن شرکت کنند، نه فقط دوستان و آشنایان سیاستمداران. در آن زمان است که شاهد تحول ساختاری و رشد فراگیر پایدار خواهیم بود.

جو توافقات تبانی، که در آن گروه های کوچکی از سرمایه داران با صاحبان قدرت تجارت می کنند، می تواند به رشد سریع اقتصادی منجر شود. با این حال، زمانی که رشد سریع نتیجه روابط نزدیک بین سیاستمداران و سرمایه داران بوده است، مشکلات ممکن است همچنان که رشد تبدیل به دگرگونی ساختاری می شود، خود را نشان دهد.

رشد فراگیر دگرگونی ساختاری را تسریع می کند

رشد اقتصادی می تواند با ایجاد فرصت ها و امکانات جدید اقتصادی، شیوه های جدید تفکر و فناوری های جدید، تغییرات اجتماعی لرزه ای را تسریع بخشد. همانطور که جامعه با وضعیت مادی جدید سازگار می شود، رشد می تواند تکامل اشکال جدید نهادها و روابط اجتماعی را نیز تشویق کند.

8085.jpg_wh860

ما متوجه شدیم که این دگرگونی ساختاری زمانی رخ می دهد که تجارت باز باشد و مزایای رشد به طور گسترده توزیع شود. این دگرگونی مستلزم تعامل سرمایه‌داران مختلف با قابلیت‌های فنی جدید برای بهره‌برداری از حوزه‌های جدید و قرار دادن نیروی کار در چیزهای جدید است. تراکنش های بسته این فرآیند تکامل را مسدود می کنند.

تحول ساختاری مهم است زیرا می تواند دستاوردهای رشد را پایدارتر کند. بهره وری سرمایه با افزایش سرمایه گذاری در فناوری و سرمایه انسانی افزایش می یابد. اقتصادها به جای تمرکز بر فعالیت های کم ارزش، به سمت تولید کالاها و خدمات با ارزش بالاتر حرکت می کنند.

این گونه است که کشورها در طول تاریخ توانسته اند به سمت جلو حرکت کنند و بر فقر غلبه کنند. این تحول، کشورها را در مسیر متفاوتی از بهره وری قرار می دهد، با مشاغل بیشتر و بهتر که ارزش بیشتری ایجاد می کند. ما همچنین شاهد هستیم که شرکت‌ها به جای اینکه نیاز به تکیه بر حمایت مستقیم دولت داشته باشند، از دیدگاه تجاری خودکفاتر می‌شوند.

برنامه بعدی برای رشد چیست؟

امروزه، بیش از هر زمان دیگری، هر گونه بحث در مورد رشد اقتصادی هشداری قوی در مورد پایداری و نیاز به گسترش هدفمند در بخش‌های کم انتشار و سبز دارد. در واقع، این ممکن است به معنای خنثی کردن رشد در برخی بخش‌ها باشد، به عنوان مثال با عدم تمرکز بر سوخت‌های فسیلی، زیرا علاقه بیشتری به گزینه‌های سبزتر وجود دارد. آیا تولیدکنندگان بالقوه با ذخایر توسعه نیافته یا توسعه نیافته باید شروع به توسعه این دارایی ها کنند؟ یا بهتر است با گذار به دوران پسا سوخت فسیلی از بقیه جلو بزنند؟ اینها برخی از سوالات بزرگی است که بحث توسعه اقتصادی را در سالهای آینده شکل خواهد داد.