به گزارش اخبار اقتصادی، تحقیقات کارشناسان مؤسسه مطالعات و تحقیقات بازرگانی وزارت سومات نشان می‌دهد که قوانین، مقررات، مصوبات و دستورالعمل‌های مرتبط با قیمت، برگرفته از قوانین و اسناد بالادستی از جمله بند «و» ماده ۹۹ است. قانون برنامه پنجم توسعه، بند «د»، ماده 101 این قانون، ماده 102 همان قانون، بند 23 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و ماده 18 قانون توسعه مالی جدید. نهادها، اصول 44 و 45 اصل 44 قانون اساسی و تشکیل نهادی به نام شورای رقابت که هدف آن کاهش میزان مداخله دولت در نظام قیمت‌هایی است که در کشور وجود داشته، عدم رعایت آن. مصوبه 25 تیر 1393 و ابلاغیه 19 شهریور 1396 وزیر صنعت، معدن و تجارت مؤید این گفته است.

نتایج بررسی کارشناسان سمت نشان می دهد که در زمینه تشکیل، ادغام و انحلال و تعدد نهادهای نگهبانی در زمینه قیمت گذاری کالاها و خدمات در ایران، بیانگر این واقعیت است که ریشه و توجیه تشکیل چنین موسساتی همزمان با رشد قیمت ها بود. در بسیاری از موارد نهادهای قانون‌گذار مانند وزارتخانه‌ها بستری را برای مداخله در قیمت‌ها فراهم کرده‌اند که در بسیاری از موارد موضوع همپوشانی یا تضاد تصمیم‌گیری قیمت‌ها را در زنجیره برخی کالاها مطرح می‌کند.

با توجه به میزان دستیابی به اهداف کنترل قیمت، جلوگیری از افزایش قیمت و حفظ معیشت (مصرف کالاهای اساسی) بر اساس آمارهای شاخص بهای بانک مرکزی و همچنین آمار هزینه‌ها و درآمد خانوار از مرکز برای آمار، نتایج تحقیق نشان می دهد که علیرغم طیف وسیعی از عملکرد نهادهای نظارتی و تصمیم گیری. در این زمینه از یک سو و تنظیم و تصویب مقررات متعدد، روند شاخص بهای کالاهای اساسی مشمول قیمت گذاری و کنترل دولتی افزایش یافته و در نتیجه حجم مصرف این کالاها کاهش چشمگیری داشته است. که تاییدی بر عدم تحقق اهداف تعیین شده توسط برنامه ریزان و متولیان امر در این زمینه می باشد.

3 دلیل تمایل دولت به مداخله در قیمت ها

از دیدگاه کارشناسان بازوی پژوهشی صمت، شاید بتوان مهمترین دلایل تداوم تمایل مسئولان به مداخله در قیمت ها در بازارهای مختلف را در سه موضوع خلاصه کرد. موضوعاتی که قبلا توسط کارشناسان برجسته اقتصادی مطرح شده بود. موضوع اول «داشتن چشم انداز کوتاه مدت در تصمیم گیری های مربوط به نظام قیمتی کشور» است. در تمام سال‌های بررسی شده، شکل‌گیری بسیاری از مقررات و مصوبات تحت عنوان سرکوب نوسانات کوتاه‌مدت قیمت‌ها (که بخش بزرگی از آن طبیعی است)، ساختارهای نابهینه و نادرست را در اقتصاد ایران نهادینه کرده است.

دلیل دوم «تمایل نظام قیمتی کشور به هدف بودن و نه ابزاری بودن» است. در واقع شکل‌گیری نهادها و دستگاه‌های متعدد حول موضوع تعیین و کنترل قیمت‌ها، مداخلات گسترده و مستمر و در برخی موارد تعارض در تصمیمات نهادهای مسئول مؤید این گفته است.

آخرین دلیل به گفته کارشناسان «عدم درک رابطه علت و معلولی سیاست ها و روابط بین متغیرهای کلیدی در اقتصاد» است.

به طور کلی می توان گفت که نظام قیمت گذاری کالاها و خدمات در ایران از بیماری دست کم گرفتن هدف (کنترل قیمت و حفظ معیشت از طریق کنترل قیمت) و یا بیش از حد برآورد اثربخشی یک سیستم کنترل قیمت رنج می برد.ابزاری به نام مداخله و تعیین. قیمت ها در کشور شکل و ساختار سطح

مداخله سمی در 9 منطقه

بر اساس این نظرسنجی، شاید یکی از مهم ترین چالش های نظام قیمت در ایران، گستردگی مداخلات دولت در بازارهای مختلف و همچنین محصولات متنوع با ماهیت بازارهای متفاوت و بدون توجه به موقعیت مکانی باشد. محصول از نظر تنظیم قیمت در سراسر زنجیره ارزش.

جدول زیر که به گروه بندی کلی دامنه مداخلات قیمتی دولت و نهادی در 9 حوزه اقتصادی می پردازد، ممکن است به خوبی دامنه مداخله دولت را نشان دهد. در حال حاضر نهاده های تولید، تامین سرمایه، تولید کالاهای واسطه ای، بازار کالا، بازار کار، بازار ارز، بورس، بازار خدمات و حوزه تعرفه ای که بر قیمت تاثیر می گذارند، حوزه هایی هستند که در که دولت و نهادها به بهانه گرانی دخالت می کنند.

اثرات نامطلوب قیمت گذاری

بررسی مدارک قانونی و مصوبات مربوط به اولویت بندی کالاها در ایران نشان می دهد که قیمت گذاری در ایران به کالاهای نهایی محدود نمی شود. از سوی دیگر، برخی از متغیرهای سیاسی نیز بر قیمت کالاها و خدمات تأثیرگذار هستند. در واقع این گسترش باعث شده است که یکی از مهمترین چالش های قیمت گذاری کالاها و خدمات در اقتصاد ایران عدم تعادل قیمت در چارچوب زنجیره ارزش باشد و سایر چالش های مرتبط با آن را می توان در موارد زیر خلاصه کرد. :

نهادهای مختلف دخیل در تعیین قیمت برای برخی اقلام در یک زنجیره ارزش باعث سردرگمی و افزایش هزینه تجارت تولید کالا در کشور می شوند. در چنین شرایطی امکان رفتار رانت جویانه در هر دو گروه تصمیم گیری و تصمیم گیری افزایش می یابد.

تغییرات در تعرفه‌ها که بر هزینه کل تأثیر می‌گذارد، اغلب تأثیر گسترده و عمیقی بر هزینه کل برق دارد و در تمام سطوح فعالیت، با واکنش تأمین‌کنندگان و خریداران در طول زنجیره تأمین مرتبط است. ارزش کالا، که در بسیاری از موارد در بسیاری از موارد نمی توان اثرات این رفتارها را تخمین زد، این یک پیش بینی است و اثرات احتمالی آن هنگام تصمیم گیری قیمت ارزیابی نمی شود.

علاوه بر این، قیمت گذاری بدون توجه به ضریب کارایی پیوندهای مختلف در زنجیره ارزش محصول اتفاق می افتد.

به گفته کارشناسان، این وضعیت منجر به شکل گیری الگوهای تولید با توجه به سطح و دامنه مداخله دولت در طول زنجیره ارزش کالا می شود که می تواند الگوهای تجاری را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

در شرایط فعلی، از ابتدای زنجیره ارزش کالا تا رسیدن کالا به مصرف کننده نهایی، دامنه وسیعی از مداخلات را می توان مشاهده کرد. نکته قابل تامل این است که این مداخلات فقط قیمت را کنترل می کنند و به هیچ وجه شامل بهره وری و کیفیت نمی شوند.

نظام قیمت‌گذاری بر اساس آمارهای مربوط به روند قیمت‌ها و همچنین آمارهای مربوط به میزان مصرف کالاهای اساسی نتوانسته به اهداف کنترل قیمت و حفظ معیشت دست یابد و مهم‌ترین دلیل آن تعامل علت با تغییرات و تغییر اصل قیمت در سیستم قیمت گذاری.