دلار ۱۰۰ هزار تومانی؛ سیگنال هشدار دهنده وضعیت اقتصاد

[

دلار یک عدد نیست ، بلکه نمادی از کسانی است که مسئول تدوین سیاست های اقتصادی کشور هستند. این بحران نه تنها تأثیر اقتصادی عمیقی دارد بلکه باعث افزایش تقسیم اجتماعی می شود و امید آینده بین مردم را کاهش می دهد.

در آخرین روزهای سال ، هنگامی که مردم برای استقبال از نوروز آماده می شوند ، بازار ارز ایران شوک جدیدی دارد و دلار نزدیک به کانال 6000 دلار است. این نه تنها در نرخ ارز ، بلکه یک سیگنال هشدار دهنده از وضعیت کلان اقتصادی کشور است. نگاه نزدیکتر به این رویداد نشان می دهد که این افزایش نرخ نه تنها نتیجه عوامل اقتصادی بلکه نتیجه مستقیم مدیریت ضعیف در سیاست های مالی ، پولی و پولی کشور است.

پیامدهای اقتصادی و اجتماعی 4000 دلار

این اولین بار نیست که بازار ارز ایران چنین نوسانات را تجربه کرده است ، اما چرا این بار مهمتر است؟ از آنجا که این جهش به طور همزمان با عید شب اتفاق می افتد و عواقب مستقیم و گسترده ای برای معیشت مردم دارد.

1. تورم تورم: تجربه نشان داده است که افزایش دلار به سرعت در بازار کالاها و خدمات منعکس می شود. مواد مصرفی روزمره ، لوازم خانگی ، اتومبیل و حتی خدمات مانند درمان و آموزش به شدت تحت تأثیر نرخ ارز است. با نزدیک شدن به نوروز ، خانواده های ایرانی که قصد خرید برای سال جدید را داشتند ، اکنون قیمت هایی دارند که تا حد زیادی قدرت خرید آنها را کاهش داده اند.

2. تخریب ارزش ارز ملی: وقتی دلار در یک سال به حدود 4،000 می رسد ، ارزش ارز ملی به نصف کاهش می یابد. این کاهش ارزش به معنای کاهش قدرت خرید پرداخت کنندگان و بازنشستگان است. در چنین شرایطی ، طبقه متوسط ​​، که ستون فقرات اقتصاد هر کشور است ، بیش از هر زمان دیگری تحت فشار قرار می گیرد.

3. افزایش نابرابری اجتماعی: این بحران پولی نه تنها جدول کوچکترین افراد ، بلکه تقسیم کلاس را نیز عمیق تر می کند. کسانی که به منابع ارزی دسترسی دارند یا وجوه خود را به خارج از کشور منتقل می کنند ثروتمندتر می شوند ، در حالی که ضعیف ترین اقشار با هزینه های شگفت انگیز زندگی هستند.

4. افزایش مهاجرت نخبگان و سرمایه: عدم اطمینان اقتصادی ، جوان و نخبه کشور ، بیشتر در مورد مهاجرت فکر می کنید و بیش از هر زمان دیگری کشور را ترک می کنید. سرمایه گذاران همچنین ترجیح می دهند دارایی های خود را از بین ببرند ، زیرا در محیطی پر از بی ثباتی ، امکان برنامه ریزی اقتصادی وجود ندارد.

نقش دولت و بانک مرکزی در بحران پولی

سؤال بین افکار عمومی این است که آیا این بحران اجتناب ناپذیر بود یا خیر. پاسخ این است که ، طبق مدیریت کافی ، ما می توانیم از این فاجعه جلوگیری کنیم.

1. سیاست های منفی بانک مرکزی: بانک مرکزی که باید نقش تنظیم و تثبیت بازار ارز را ایفا کند ، در ماه های اخیر موفقیت آمیز نبوده است. اگرچه ذخایر ارزی این کشور در وضعیت نامناسب قرار دارد ، اما سیاست هایی مانند مداخله غیر ضروری بازار ارز و چاپ غیر ضروری پول ، به جای کنترل نرخ ارز ، آنها معلوم شده اند که بحران را تشدید می کنند.

2. هیچ هماهنگی بین نهادهای دولت و اقتصادی: سیاست های اقتصادی دولت بسیار متناقض است. از یک سو ، برای کنترل نقدینگی ، نرخ بهره افزایش یافته است که شرکت ها را رکود کرده است و از طرف دیگر ، دولت همچنان هزینه های غیر ضروری و کسری شدید بودجه را هزینه می کند که این امر باعث افزایش فشار در بازار ارز می شود.

3. عدم شفافیت در سیاست تغییر ارز: عدم وجود اطلاعات شفاف در مورد سیاست های ارز دولتی و تصمیمات ، فضای بازار را پر کرده و نرخ ارز را تغذیه کرده است. به طور خاص ، عدم مسئولیت مقامات در وضعیت 6000 دلار باعث کاهش اعتماد عمومی به فرمول سازان سیاست گذاری شده است.

برای انجام؟

بحران پولی فعلی نتیجه سالها تدوین سیاست های نادرست و تحقیر اصول اقتصادی است. اما اصلاح مسیر خیلی دیر نیست. راه حل های زیر می تواند به بهبود وضعیت کمک کند:

1. ایجاد شفافیت در سیاست های پولی و مالی: دولت باید صادقانه با مردم صحبت کند ، یک برنامه خاص برای مدیریت بحران ارائه دهد و از تصمیمات ناگهانی و چشمگیر خودداری کند.

2. هزینه های اضافی را از بین ببرید و کسری بودجه را کاهش دهید: تا زمانی که دولت هزینه های خود را کنترل نکند ، نیاز به چاپ و وام بانک مرکزی ادامه خواهد یافت که این امر منجر به افزایش نرخ ارز خواهد شد.

3. اصلاح ساختار سیستم بانکی: سیستم بانکی کشور به دلیل مدیریت ناکافی از اهداف اصلی خود دور است. افزایش نظارت بر بانکها و جلوگیری از پول غیر ضروری می تواند به کنترل تورم و تثبیت بازار ارز کمک کند.

4. پشتیبانی از تولید ملی: به جای سیاست های گرامری ، برای تقویت تولید ملی و کاهش وابستگی واردات باید سیاست هایی اتخاذ شود. در این حالت ، تقاضا برای ارز کاهش می یابد و بازار تثبیت می شود.

پایان

دلار یک عدد نیست ، بلکه نمادی از کسانی است که مسئول تدوین سیاست های اقتصادی کشور هستند. این بحران نه تنها تأثیر اقتصادی عمیقی دارد بلکه باعث افزایش تقسیم اجتماعی می شود و امید آینده بین مردم را کاهش می دهد. اصلاح این وضعیت نیاز به تصمیمات جسورانه ، شفاف و متخصص دارد. باید اعتراف کنیم که با سیاست های کوتاه مدت و تصمیمات فوری ، این بحران نمی تواند برطرف شود.

ایران سرزمینی با پتانسیل اقتصادی عظیم است ، اما تا زمانی که مدیریت اقتصادی مبتنی بر اصول علمی نباشد ، بحران های مشابه ادامه خواهد یافت. شب عید است و مردم به جای فکر کردن در مورد نوروز ، نگران نوسانات پولی هستند. این نکته ای است که می توان آن را شکست سیاست اقتصادی نامید. اما هنوز فرصتی برای اصلاح مسیر وجود دارد. مشروط بر اینکه مدیران اقتصادی کشور به جای پوشش مشکلات ، راه حل های واقعی ارائه دهند.

منبع: اکو ایران

دکمه بازگشت به بالا