جنگ ارزی و تأثیر آن بر قیمت طلا و نقره

دولت ها از کاهش ارزش ارزهای فیات رقابتی ( ارزهای هر کشور ) یا جنگ ارزی برای تحریک اقتصاد مربوطه خود استفاده می کنند. این به نوبه خود می تواند تاثیر مثبتی بر قیمت طلا و نقره داشته باشد .

در امور مالی جهانی، پدیده جنگ ارزی صرفاً یک مفهوم تئوریک نیست، بلکه یک رویداد تاریخی تکرارشونده با پیامدهای قابل توجهی برای بازارهای طلا و نقره است. همانطور که چشم انداز اقتصادی فعلی را بررسی می کنیم، بدیهی است که پژواک جنگ های ارزی گذشته هنوز در بازارهای امروزی بازتاب داشته باشد.

آیا ما در بحبوحه جنگ ارزی هستیم؟ نشانه ها به طور مثبت اشاره می کنند و درس های تاریخ بر تأثیر عمیق چنین جنگ هایی بر فلزات گرانبها تأکید می کند.

ولتر به قول معروفی می‌گوید: «پول کاغذی در نهایت به ارزش ذاتی خود (صفر) باز می‌گردد.»

مقدمه ای بر جنگ ارزی و تاثیر آن بر طلا و نقره

جنگ‌های ارزی که با کاهش ارزش رقابتی مشخص می‌شوند، یک استراتژی جدید نیستند. آنها ابزاری بوده اند که ملت ها در طول تاریخ از آنها برای کسب مزیت تجاری استفاده کرده اند.

این تاکتیک اقتصادی اغلب در زمان مشکلات مالی گسترده ظاهر می شود، زمانی که چندین کشور تصمیمات سیاستی را برای کاهش ارزش ارزهای ثابت خود و تقویت اقتصاد خود از طریق ارزان تر کردن صادرات خود اجرا می کنند. علاوه بر این، کاهش ارزش ارز باعث افزایش هزینه کالاهای وارداتی می شود. به یک معنا، جنگ ارزی نوعی جنگ تجاری است.

تحلیل تاریخی جنگ های ارزی و فلزات گرانبها (طلا و نقره)

یکی از نمونه های تاریخی مهم جنگ ارزی در طول دهه 1930 بود که توسط رکود بزرگ آغاز شد. کشورها استاندارد طلا را کنار گذاشتند که منجر به رقابت کاهش ارزش برای احیای اقتصادهای در حال مبارزه خود شد.

ایالات متحده تحت ریاست جمهوری فرانکلین دی. این دوره به وضوح نشان می دهد که چگونه کاهش ارزش پول می تواند جذابیت طلا و نقرا را به عنوان یک ذخیره ارزش افزایش دهد.

مثال دیگر کاهش ارزش رقابتی است که در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 رخ داد و منجر به فروپاشی سیستم برتون وودز شد. همانطور که کشورهایی مانند ایالات متحده و بریتانیا ارزش پول خود را کاهش دادند، تغییر قابل توجهی به سمت طلا به عنوان پوششی در برابر بی ثباتی ارز رخ داد که در پایان تبدیل دلار به طلا در سال 1971 به اوج خود رسید.

اخیراً، دهه 2010 شاهد چیزی بود که برخی از اقتصاددانان آن را «جنگ ارزی مدرن» می‌نامند که پس از بحران مالی سال 2008 آغاز شد. برای تحریک اقتصاد، بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده، اروپا و ژاپن درگیر تسهیلات پولی تهاجمی شدند که به نوبه خود ارزش پول آنها ( دلار، یورو و ین ) را کاهش داد. این کاهش ارزش پول در تورم قیمت و افزایش قیمت نقره و طلا منعکس شد. به این ترتیب، این دوره شاهد رکورد جدیدی در طلا و قیمتی نزدیک به رکورد برای نقره بود و بدین ترتیب وضعیت این دو فلز به عنوان دارایی های امن تأیید شد.

وضعیت کنونی طلا و نقره در برابر دیگر ارز ها مانند دلار

در سناریوی کنونی، سیاست‌های پولی تهاجمی بانک‌های مرکزی در سرتاسر جهان، همراه با تنش‌های ژئوپلیتیکی و اختلافات تجاری، نشانه‌های جنگ ارزی را دارند. این محیط اقتصادی پیامدهای مستقیمی برای طلا و نقره دارد. همانطور که تاریخ نشان داده است، در زمان کاهش ارزش پول، این فلزات گرانبها جذابیت خود را به دست می آورند. همواره طلا و نقرا از جنگ ارزی سود می برند، زیرا سرمایه گذاران به عنوان پوششی در برابر کاهش ارزش پول و تورم به سمت آن ها می روند.

نقره، در حالی که اغلب تحت الشعاع طلا قرار می گیرد، از نقش دوگانه خود به عنوان یک فلز صنعتی و یک فلز گرانبها نیز سود می برد. نقره اولین ارز ذخیره جهان بود . افزایش تقاضای صنعتی، همراه با ارزش آن به عنوان یک دارایی پولی، نقرا را در مواقع آشفتگی ارزی موقعیت مطلوبی دارد.

نقره به دلیل اینکه فلزی صنعتی است با رشد صنعت و افزایش تقاضا در صنایع مختلف جهانی، افزایش قیمت پیدا میکند و طلا به دلیل ماهیت سرمایه ای خود با کاهش نرخ تورم کشور هایی نظیر آمریکا افزایش قیمت پیدا می کند. شمش نقره و طلا هر دو به جزو امن ترین و برترین ها در زمینه سرمایه گذاری هستند.

سرمایه گذاری نقره و طلا در طول جنگ های ارزی

در حالی که سهولت پولی تهاجمی و عدم قطعیت های ژئوپلیتیکی ادامه دارد، این شرایط منعکس کننده شرایطی است که از لحاظ تاریخی منجر به جنگ ارزی شده است. کاهش ارزش حاصل از ارزهای فیات جذابیت طلا و نقره را به عنوان ذخایر ارزش افزایش می دهد.

این فلزات، با عرضه محدود و مقبولیت جهانی، استحکامی در برابر قدرت خرید فرسایشی ارزهای کاغذی متورم می کنند. و من تنها تحلیلگری نیستم که این دیدگاه را دارد.

بر اساس بینش های تاریخی، برای سرمایه گذارانی که در بازار فلزات گرانبها حرکت می کنند، درک پویایی جنگ های ارزی بسیار مهم است. روندهای کنونی که بازتاب رویدادهای گذشته است، چشم‌اندازی صعودی را برای طلا و نقره نشان می‌دهد و نقش فلزات را به‌عنوان اشکال نهایی پول در جهانی که با ارزهای رو به کاهش ارزش دست و پنجه نرم می‌کند، تأیید می‌کند. در این زمان‌های نامطمئن، حکمت روی آوردن به این ذخایر ارزش‌های آزمایش‌شده زمان به‌طور فزاینده‌ای روشن می‌شود.

جنگ ارزی ادامه دار عاملی محوری است که بازارهای طلا و نقره را شکل می دهد. با درس گرفتن از سوابق تاریخی، بدیهی است که چنین سناریوهای اقتصادی، فلزات گرانبها را به عنوان دارایی‌های بهشتی در دوره‌های کاهش ارزش پول فیات تقویت می‌کنند. همانطور که کشورها درگیر کاهش ارزش رقابتی هستند، ارزش ذاتی ارزهای فیات مورد بررسی قرار می گیرد و جذابیت طلا و نقرا را افزایش می دهد.