به گزارش اخبار اقتصادی؛ دکتر غنی نژاد از فارغ التحصیلان دانشگاه سوربن و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعت نفت بوده است، وی به عنوان استاد مدعو در دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف نیز حضور داشته است. اهالی اقتصاد دکتر غنی نژاد را به طرفداری از اقتصاد آزاد و مکتب اتریش می شناسند، دکتر غنی نژاد از منتقدان برنامه ریزی های مرکزی و دخالت دولت ها در اقتصاد است.
وی اخیر بیان کرده اقتصاد ایران سرمایه داری است اما نه از نوع رقابتی بلکه یک سرمایه داری رفاقتی و رانتی در کشور رواج یافته است.
دکتر موسی غنی نژاد در کل بر این باور است که نظام بازار ، نظام مبتنی بر مبادله داوطلبانه است . اصل اول در نظام بازار آزادی در تصمیم گیری است. در نظام بازار فرد آزادانه انتخاب می کنند و انتخابش بر اساس حقیقت و ارزش است. وی علت علل مشکلات کنونی کشور را در قانون اساسی می بیند که در سال 58 توسط جریان تفکر چپ نوشته شده است.
امشب در مقابل غنی نژاد، علی علیزاده تحلیل گر سیاسی قرار دارد. علیزاده تحصیلاتی آکادمیک در حوزه اقتصاد و سیاست ندارد، وی دانشجوی دکترا فلسفه در دانشگاه میدلسکس بوده اما ظاهرا موفق به کسب مدرک دکترا از این دانشگاه نشده است.
علیزاده ساکن لندن است و نزدیک به حدود دو دهه پیش از کشور مهاجرت کرده است. وی خود را یک چپ سکولار می داند و به طبع از مخالفان سیاست های راست گرا است. علیزاده در فضای رسانه ای به عنوان یک مخالف اندیشه های لیبرالی علیالخصوص لیبرالیسم اقتصادی شناخته می شود. همچنین وی بار ها حملات تندی به اقتصادانان جریان اصلی در ایران کرده است.
مناظره ای بین دکتر موسی غنینژاد و علی علیزاده در برنامه شیوه با موضوع لیبرالیسم اقتصادی از ساعت 22:30 دقیقه از شبکه چهار آغاز شده است.
این مناظره با موضوع مکتب اقتصادی ایران و ارتباط آن با لیبرالیسم آغاز شد. کلمات بازار، اقتصاد و دولت و ارتباط بین این واژگان همواره در چند صد سال اخیر مورد بحث اندیشمندان در فضای اقتصادی بوده و نظرات متقابلی در این مباحث در فضای اندیشه ای وجود داشته دارد.
لیبرالیسم ریشه در ادیان دارد
غنی نژاد: بر خلاف گروهی که لیبرالیسم را مترادف با بی بند و باری می دانند، چه بسا ریشه های لیبرالیسم در مسیحیت و ادیان است. لیبرالیسم از جایی آغاز شد که نگاه ها به خود فرد و خود انسان معطوف شد. جان لاک که به عنوان پدر لیبرالیسم شناخته می شود نگاه ویژه ای به مسئله فردیت داشت، خداوند انسان را ذی حق آفریده و کسی حق گرفتن این حق را از او ندارد و پیرو همین امر انسان موجودی آزاد است.
به گفته غنی نژاد این اندیشه جان لاک زیر بنای لیبرالسم بود و آدام اسمیت در قرن هجدهم با کتاب ثروت ملل این اندیشه را بسط داد. اسمیت به پدر علم اقتصاد مشهور است، وی بیان می کند مبنای افزایش ثروت ملل آزادی انسان ها و با اتکا به آزادی انسان است که می توان پیشرفت کرد.
لیبرالیسم و فرد باید در بستر جامعه بررسی شود
به گفته علیزاده لیبرالیسم یک مکتب قابل اتکا است و فوایدی قابل توجهی هم دارد. اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که لیبرالیسم یک گروه نیست، بلکه این مکتب به دو جریان اصلی تقسیم می شود. گروهی مانند روسو از لیبرال ها علاوه بر اینکه به فرد توجه می کنند، به جامعه هم توجه دارند و معتقند نباید با صرفا نگاه کردن به فرد، جامعه را تبدیل به یک جنگل کرد. علیزاده با اشاره به اینکه صحبت های غنی نژاد پیشا کانتی است، از همین رو غنی نژاد اصلا به تاریخ اشاره نمی کند. چراکه کانت فرد را در بستر جامعه و اجتماع می بیند و از همین رو فرد در تاریخ است که دارای اهمیت است.
بحث های مربوط به لیبرالیسم در ایران از سال 68 آغاز شد. پس از دهه اول انقلاب و پایان جنگ همزمان در جهان نیز با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مسائل جدیدی در جهان آغاز شد. این برهه از زمان بود با ظهور نئو لیبرالیسم الگو های یکتایی در اقتصاد به وجود آمد که تبلور آن در ایران نیز با تعدیلات ساختاری شکل گرفت.
چاره ای به جر تعدیلات ساختاری نداشتیم
به گفته دکتر غنی نژاد فردگرایی یک پدیده اجتماعی است. در لیبرالیسم جامعه با قانون اداره می شود، در مقابل اندیشه لیبرالیسم جامعه با دستور تعیین می شود. در امروز نیز ما همین مشکل را در کشور داریم که می خواهیم جامعه و اقتصاد را مهندسی کنیم و آنگونه بسازیم که خودمان می خواهیم. صنع یا ساختن در مقابل لیبرالیسم است، چراکه لیبرالیسم با دستور مخالف است.
تعدیلات ساختاری در زمان هاشمی رفسنجانی پس از یک دهه اقتصاد دولتی و دستوری آغاز شد. اقتصاد دولتی که دهه اول انقلاب وجود داشت کشور را به خاک سیاه نشانده بود. اصلاحاتی که هاشمی انجام داد از روی ناچاری بود چراکه اقتصاد دیگر با آن شرایط کار نمی کرد. البته بنده انقاداتی هم داشتم، برای مثال خصوصی سازی تا زمانی که آزاد سازی شکل نگرید منجر به فساد خواهد شد.
سوال مجری از غنی نزاد این بود که آیا می توان لیبرالیسمی را دنبال کرد که به سرمایه داری ختم نشود؟
غنی نژاد در پاسخ بیان کرد که تا قبل از مارکس ما واژه سرمایه داری نداشتیم، بلکه واژه اقتصاد بازار رایج بود. سرمایه داری ممکن است باشد اما بر مبنای لیبرالیسم نباشد. کاپیتالیسم ممکن است اصلا دولتی باشد.
لیبرال دموکراسی یا مالکیت خصوصی
علیزاده اندیشه های غنی نژاد بر یک مبنا اندیشه ای نمی داند. دو نوع لیبرالیسم وجود دارد، لیبرالیسم بر اساس دموکراتیک و لیبرالیسم بر اساس مبنای مالکیت خصوصی.
بسیاری در خود غرب معتقند که تفسیر هایکی از لیبرالیسم، لیبرال دموکراسی را در غرب به خطر انداخته است. به عنوان مثال چنانچه جامعه با اکثریتی رای بدهد که با مالکیت خصوصی در تضاد باشد باید چه کرد. در اندیشه آقای غنی نژاد بهداشت و آموزش جایگاهی ندارد، حتی اگر اکثریت جامعه این دو امر را طلب کند.
آقای غنی بیان کرد که با خصوصی سازه بدون زمینه سازی موافق نبوده، اما اندیشه های سابق ایشان چنین نبود و ایشان خصوصی سازی را سرآغار پیشرفت و توسعه می دانستند. علیزاده معتقد است مبنای فکری غنی نژاد خودت بمان است. به بیان دیگر غنی نژاد و همفکران ایشان می گویند دولت در قبل جامعه و مردم در قبال مردم مسئولیتی ندارد. من اصلا مخالف با رقابت نیستم، بلکه معتقدم باید به همه فرصت برابر داده شود بعد برویم بگویم رقابت کنید.
غنی نژاد: ما در ایران می گوییم که لیبرالیسم مردم را فقیر کرده، در اقتصادی که همه بازار های آن دستوری است مانند، چه نسبت اقتصاد ایران با لیبرالیسم دارد. لیبرالیسم یعنی بازار تعیین کننده باشد نه اینکه دولت همه چیز را دستوری انجان دهد. ما اصلا در ایران بخش خصوصی نداریم بلکه همه چیز خصولتی است. ویژگی مهم لیبرالیسم این است که دولت سر به سر مردم نذارد. در ایران ما اسم یک اقتصاد دستوری را لیبرالیسم گذاشته ایم.
علیزاده: برای مثال بازار مسکن یکی از همان جاهایی است که به دست بازار بوده و اکنون این اندازه در آن مشکل داریم. ما در مسئله قرارداد های نیروی کار به سمت نئولیبرالیسم رفته ایم. در مسئله آموز عالی نیز همین جریان برقرار بوده است.
علیزاده معتقد است اندیشه غنی نژاد در سه دهه گذشته بسیار بر افکار سیاستگذاران اثر داشته است. شما اگر فضا را می شناختین می دانستین که با توجه به نهاد هایی که در انتهای دهه 60 وجود داشت، خصوصی سازی به خصولتی سازی منجر می شود.
غنی نژاد: مشکل ما این است که تمام اقتصاد ما دست دولت است و همه ان اقتصاد دستوری است. چگونه می توان در یک همچنین اقتصادی از بخش خصوصی صحبت کرد. وظیفه اصلی یک دولت خرید فروش گوشت و ارزاق نیست بلکه دولت باید حاکمیت قانون را در جامعه بر قرار کند. چنانچه دولت متصدی اقتصاد مردم باشد، مردم فقیر و بدبخت می شوند و به همین جایی می رسیم که امروز هستیم.
علیزاده با دفاع از اقتصاد دولتی در انگلستان به دخالت های دولت در اقتصاد و حمایت از دهک های فقیر، درمان رایگاه برای فقرا و معلولان، اموزش رایگان برای دهک های پایین و همچین بیمه های بیکاری در زمان کرونا اشاره کرد. غنی نژاد هم در پاسخ بیان کرد این های مداخله است نه اقتصاد دستوری. دولت انگلستان هیچگاه در اقتصاد قیمت تعیین نمی کند.
علیزاده با اشاره به اینکه سهم مالیات ها از تولید ناخلص داخلی ایران بسیار پایین است بیان کرد که دولت کاری در این زمینه نمی کند و در خدمت سرمایه داران است. غنی نژاد در پاسخ بیان کرد که پس پول نفت چه می شود، درامد نفتی مگر برای مردم نیست؟ این درامد نفتی باشد به جای همان درآمد مالیاتی برای دولت.
علیزاده با بیان اینکه تمامی دولت های در حال توسعه از صنعت های نوپای خود حمایت کرده اند. غنی نژاد بیان کرد که صنعت خودرو در ایران 50 ساله است، ما نوزاد 50 ساله داریم؟ چرا همچنان روی حمایت از صنعت خودرو در ایران دفاع می شود تا کار خودرو در کشور به اینجا بکشد. چنانچه آزادی نباشد ما همچنان در اقتصاد و سیاست با مشکل مواجه خواهیم بود.